![]() |
بن ابیطالب در این مجلس برخاست و گفت: «... ای یزید آیا گمان میبری این که اطراف زمین و آفاق آسمان را بر ما تنگ گرفتی و راه چاره را بر ما بستی که ما را به مانند کنیزان به اسیری برند، ما نزد خدا خوار و تو سربلند گشته و دارای مقام و منزلت شدهای؟... زود باشد که به اجداد خود ملحق شوی و آرزو کنی کاش شل و گنگ بودی و نمیگفتی آنچه را که گفتی و نمیکردی آنچه را کردی... به خدا سوگند نشکافتی مگر پوست خود را، و نبریدی مگر گوشت خود را ... ای یزید! هر کید و مکر که داری بکن، هر کوشش که خواهی بنمای، هر جهد که داری به کار گیر، به خدا سوگند هرگز نتوانی نام و یاد ما را محو کنی ... هرگز ننگ این ستم را از خود نتوانی زدود... روزهای قدرت تو اندک و جمعیت تو رو به پراکندگی است، در روزی که منادی حق ندا کند که لعنت خدا بر ستمکاران باد.
http://maktabi.loxblog.com/
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط: ائمه معصومین (سلام الله علیها)، ،
:: برچسبها: خطبه در مجلس یزید,

